Saturday, June 21, 2014

یاداشت های پراکنده_____ قسمت پنجم --------------- پاسخ به مدعی

                                                 پاسخ به مدعی         


                         پس از انتشار بخش هائی از خاطرات من از همکاری صمیمانه با روانشاد رحمان هاتفی که با نیت واگویی روح لطیف و ابعاد غیر ایدولوژیک شخصیت وی  وبدون ورود به فعالیت های حزبی هاتفی صورت گرفت، برخی از دوستان این قلم را مورد تقدیر قرار دادند، برخی یادآوری هائی کردند و یا ابهام هائی داشتند که در یک مورد باعث اصلاح متن مذکورشد ودر بعضی موارد با توضیحاتی که برایشان ارسال داشتم ، باعث رفع ابهام گردید.
                   
                        ولی از میان  این پی نوشته ها ، متن شعارگونه ای از آقای جوادطالعی در صفحه دوست مجازی که اورا نمی شناسم  دیده شد که با ادبیاتی غیر مودب ، مرا متهم به انتشار بزرگترین شایعه در مورد شیوه پایان اعتصاب بزرگ ٦١    روزه مطبوعات کرده بود . در حقیقت ندانستم که در واقع به چه متهم شده ام و چرا متهم شده ام. پس از رویت اولیه بلافاصله وقبل از فرصت جواب گوئی ، گویا این پی نوشت از صفحه حذف شد ، زیرا دیگر نتوانستم آنرا ببینم.
                       اما پاسخ دادن به این پی نوشت هم برای من مهم است وهم برای ثبت در تاریخ بزرگترین اعتصاب مطبوعات ایران ، زیرا مدعی این اتهام خود ، همانند من عضو هیات مدیره سندیکای نویسندگان وخبرنگاران درآن دوره بوده است. منتهی من به عنوان رئیس هیات مدیره واو به عنوان عضو ساده همان هیات مدیره واگر پاسخ کافی داده نشود، این ابهام همچنان باقی خواهد ماند.
                   آقای طالعی بفرمایند من چه چیز را شایع کرده ام ؟ درمورد بیانیه پایان اعتصاب < که بعدا متن آن خواهد آمد>؟       یا درمورد بیانیه آیت الله خمینی مبنی بر موافقت با پایان اعتصاب مطبوعات که متن آن در " یاداشت های پراکنده  " قبلا آمده است؟ آیا مدعی هستند که اساسا این بیانیه مجعول است ومن آنرا جعل کرده ام ؟  آیا من توانسته ام از نفوذ خود بررحمان هاتفی و سایر معاونان وهیات دبیران تحریریه استفاده کنم و آنها را همراه با سردبیر و شورای دبیران تحریریه روزنا مه های اطلاعات و آیندگان ، بفریبم و خاتمه اعتصاب را  فقط به صدور بیانیه آیت الله خمینی ربط دهم؟ یانه این آقای طالعی هستند که براثر تحولات سی وپنج سال اخیر وبدلیل رنجش هائی که در دوره حاکمیت تمامیت خواهان بر دل گرفته اند از جاده انصاف خارج میشوند ومسئولیتهای آنروز خود را برعهده نمیگیرند  ، چرا که نمیخواهند اعتراف کنند که در این تصمیم ها شریک بوده اند.  
               مجعول بودن بیانیه ایت الله بعید است مراد ایشان باشد. زیرا که نسل آنروز درقید حیات اند وچنین ادعائی را مسخره میکنند. تحمیل آن توسط من به تحریریه همه روزنامه ها ، آنچنان که دریک شبنامه با امضا یکی از همپالگی هایشان برای به اصطلاح تطهیر رحمان هاتفی عنوان شده نیز علاوه براینکه جعل حوادث اتقلاب است ، توهینی است آشکار به رحمان و همچنین همه تحریریه بزرگ روزنامه کیهان و سایر روزنامه ها .درست است که من رئیس هیات مدیره سندیکا بوده ام، مگر هرکس در هرمقام و موقعیتی باشد ، میتواند چنین مطلب مهمی را به تحریریه ها تحمیل کند!!!!! بخصوص که روزنامه اطلاعات بیانیه آیه الله خمینی را دوروز پی درپی ، بااین بهانه که در چاپ اول کامل چاپ نشده است ، درج کرد.
             خیال میکنم نظر آقای طالعی اینگونه موارد نیست ، بلکه وی میخواهد بگوید که هیات مدیره سندیکا در تهیه اطلاعیه ایه الله نقش نداشته است. ممکن است بفرمایند در کدام قسمت از یاداشت های من گفته شده است که هیات مدیره انتشار بیانیه ایه الله خمینی را بررسی وهمراه با بیانیه سندیکا منتشر کرده است. من نوشته ام پس از جلسه توافق با بختیار ، هیات مدیره در بازگشت به جلسه ، از این توافق سریع وپی آمدهای انتشار روزنامه ها وشکستن اعتصاب بدون جلب موافقت رهبران انقلابی نگران بودند و اضافه کرده ام که اینجانب نظر صریح خود مبنی بر ضرورت کسب  موافقت رهبری انقلاب را اعلام کرده ام . هیات مدیره نیز به حق وبا درا یت و باتوجه به دو بار یورش طرفداران انقلاب به روزنامه اطلاعات که قصد اعتصاب شکنی توسط گروهی اندک وضد انقلاب به چاپ محدود آن روزنامه انجامیده بود واین خطر وجودداشت که پایان اعتصاب مطبوعات بدون اذن رهبری بعنوان یک حرکت ضد انقلاب مردم معرفی شود، ضمن تصویب بیانیه سندیکا از دبیر سندیکا خواستند ، تمیهیداتی برای رفع این خطر بیندیشد و اقای محمدعلی سفری دبیر سندیکا همان شب با تماس با آقای مهدیان ، به عنوان رابط با جامعه روحانیت ، توافق با نخست وزیر جدید برای انتشار مجدد روزنامه را بوی اطلاع داد وبرای رفع محظور چاره اند یشی کرد واین چاره اندیشی با اطلاع اینجانب وسایر اعضا هیات مدیره صورت گرفت وصبح روز بعد به انتشار بیانیه آیه الله خمینی منجر شد. کجای این مطلب نا صواب است؟.وآیا عقل سلیم در شرایط آنروز چیزی جز آن را حکم میکرد؟آیا  برای سندیکا وبه منظور پایان دادن به اعتصاب راه دیگری می شناختید؟ شوروحال مردم انقلاب کرده چنان تحت تاثیر کاریزمای آیه الله قرار داشت که محمد علی سفری دربخشی از خاطرات خود ، ایه الله خمینی را بسان خورشیدی معرفی میکند که برای اولین بار درتاریخ خلق جهان از غرب طلوع کرده است ومی افزاید خمینی خورشیدی است که ما شرقیان به غرب امانت داده بودیم.!!!!!  برای اینکه نمایه ی دیگری از اوضاع آن روزگار بدست دهم ، بد نیست به نقل روایت ارتشبد قره باغی از جلسه ی فرماندهان ارشد ارتش ، در فاصله خروج پادشاه وباز شدن فرودگاه های کشورورفع موانع ورود ایه الله خمینی به تهران اشاره کنم. وی ازقول سپهبد نجیمی میگوید : یکروز فرماندهان ارتش را میکشند. توده عظیم نادان دنبال آقای خمینی است. هرچه اوبگوید کوش میکنند. اورا مثل خدا وپیغمبر میدانند. اگر خمینی دستور بدهد ، هیچ تضمینی نیست که سرباز مراهم نزند. من د ستور داده ام در منزل خودم نگهبانان  باهم حرکت کنند. چون اینها میگویند که آن دیگری شمر است وآن دیگری هم یزیدی است. شمر راهم اگر بزنی به بهشت میروی!!!! سپهبد بنا بر نقل ارتشبد آنگاه اضافه میکند، "  اصلا این روزنامه ها ، این روزنامه کیهان ودرجه بعد اطلاعات ، اینها شورش نامه اند. اصلا وضعی را بوجود آورده اند که من هم وقتی میخوانم ، طرفدار آنها میشوم. باورکنید!!!! من شبها طرفدار آنها میشوم، صبح که میایم اینجا ، وضعم عوض میشود. تازه حمله به افسرها ودرجه داران راهم شروع کرده اند . خوب چطور میشود، مثلا من و تیمسار ریاست ستاد نتوانیم حتی بیائیم اداره! " ارتشبد قره باغی بایادآوری سازش ناپذیری آیه الله خمینی پاسخ میدهد"اگر فکری نکنیم خرده خرده نابود خواهیم شد. آنگاه مثل برف آب خواهیم شد!! ما سه لشکر درتهران متمرکز کرده ایم. باسه لشکر یک مملکت را میتوان تصرف کرد........... ولی ما درتهران هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم..........خود افسرها در جیبشان عکس خمینی دارند." این نمائی از وضع روحی کسانی است که هنوز توپ وتانک وجلال وجبروت داشتند و. خودشان اعتراف میکنندکه در برابر طوفان انقلاب مثل برف آب میشوند.

                     خوب ، آقای طالعی ، اگر روزنامه را علیرغم  مخالفت ایه الله خمینی منتشر میکردید، واو به استناد اینکه تضمین آزادی مطبوعات را یک دولتی داده است که اساسا غیر قانونی است وعلاوه برهمه اتهامات ریز ودرشت، اتهام اعتصاب شکنی  وسنگ اندازی درمقابل مردم انقلابی را هم برای همه ما ردیف میکردند  ، آیا بهتر بود.؟ ما وشما وسایر اعضا
 هیات مدیره سندیکا درآن شرایط بهترین و مردمی ترین تصمیم را اتخاذ کردیم وباید به خود ببالیم. بخاطر جفا های بعدی که عمدتا مربوط به دوران پس از زعامت ایه الله خمینی میشود ورنجش هائی که همه ما داریم ، نباید به تخطئه تصمیمات درست گذشته دست زد.
             
                   و بالاخره یک سئوال مقدر وجود دارد که شما ناگزیزید پاسخ دهید . این سئوال این است که مگر شما ومرحوم خوشخو فردای انتشار روزنامه ها عضو تحریریه کیهان نبودید ؟ مگر هردو مانند من عضو هیات مدیره سندیکای نویسندگان وخبرنگا ران مطبوعات نبودید؟ چرا از نحوه انعکاس پایان اعتصاب انتقاد نکردید؟ چرا به آن اعتراض نکردید ؟ صدای شما ،وبیشتر دوستتان  خوشخو که از صدای من رسا تربود!!!!. نه واقعیت این است که  شما آنروز همراه بودید . البته این هم حقیقت دارد و افتخار سندیکای ماست ، که هیچ گروهی و حزبی نتوانسته هیات مدیره های این سندیکا را تحت قیمومیت خود درآورد. همانطور که چپ مارکسیست و شبه مارکسیست نیز نتوانست هیات مدیره دوره سیزدهم را تملک کند وحتی ادبیات مارکسیستی رابرآن مسلط سازد . وسوزش ودرد شما از همین جاست!!!!!.هم سندیکائی اگر امروز هم شرایط همان باشد که بود بی تردید من همان تصمیمی را بعنوان نظر شخصی ابراز می داشتم  که آنروز بدان عمل کردیم
                                                           

                                                   دیگران چه گفته اند!


                   قبل از اینکه به روایت شادروان محمد علی سفری دبیر سندیکا ی نویسند گان وخبرنگاران دوره سیزدهم از پایان اعتصاب بزرگ بپردازم، تذکر یک نکته ضروری است . خاطرات چهار جلدی دوستمان سفری که جلد اول آن تحت عنوان مشروطه سازان وسه جلد بعدی باعنوان "قلم وسیاست" انتشار یافته را قبل از فوت سفری در اختیار داشتم ولی متاسفانه جلد چهارم را تابعد از انتشار "یاداشت های پراکنده " نخوانده بود م واگر قبلا آنرا خوانده بودم ، بعضی اشتباهات و کج سلیقگی های آنرا پاسخ میدادم .  حال به اختصا ربه این خاطرات مطول می پردازم. شادروان سفری ( در صفحه ٢٢٥ از فصل پنجم جلد چهارم  ) در مورد مذاکره با دکتر بختیار میگوید: "هیات مدیره سندیکا غروب روز جمعه ١٥  دیماه بنا بردعوت دکتر شاهپور بختیار در منزل وی( با ایشان ) دیداری داشت. دراین دیدار با توجه تصیم های قبلی سندیکا مبنی بر اینکه با سقوط دولت نظامی ازهاری، اعتصاب مطبوعات پایان پذیرد، به دکتر بختیار اعلام شدکه روزنامه های اعتصابی از فردا منتشر خواهند شد."
                  در این  عبارت دو اشتباه وجود دارد . اول اینکه ما از قبل تصیم نگرفته بودیم که پس از سقوط دولت ازهاری در هر شرایطی روزنامه ها را منتشر کنیم، مبنای ما برای انتشار مجدد روزنامه ، تامین آزادی قلم و خودداری از هرگونه سانسور دولتی بود. زیرا اگر پس از دولت ازهاری برای مثال  فرد نظامی خشن تری چون اویسی ویا حتی قره باغی روی کار میامد ، ویا دولت یختیار تحت فشار نظامی ها ، آزادی مطبوعات را تضمین نمی کرد، انتشار روزنامه مورد قبول اعتصابیون قرار نمی گرفت.                دوم اینکه ما به بختیار اعلام نکردیم که روزنامه ها از فردا صبح منتشر میشوند، زیرا هنوز پایان اعتصاب را تصویب نکرده بودیم. بلکه همچنان که در " یاداشت های پراکنده" نوشته ام ، شاهپور بختیار پس از موافقت با همه درخواست های ما در مقابل گفت انتظار دارم در نخستین روز فعالیت رسمی دولت روزنامه ها انتشار مجدد را آغاز کنند. تعبیر آقای سفری به معنی آنست که ما دست بسته به دیدار نخست وزیر جدید رفته ایم.دراین صورت اینهمه تاکید و تکرار درخواست توسط دکتر بختیار چه معنائی داشت. بخصوص اینکه جلسه ما در غروب جمعه ١٥  دیماه باوی حدود دو ساعت طول کشید.
                سفری در خاطرات خود اضافه کرده است" پس از پایان جلسه ، بختیار به بهانه رفتن به دربار مارا ترک کردوما در پیاده رو منزل آخرین نخست وزیر شاه ، اعلامیه پایان اعتصاب را نوشتیم وبدست رحیم شریفی دادیم تا از رادیو وتلوزیون پخش شود"  . من تمامی این بخش از نوشته او را انکار میکنم . ما کسی بنام شریفی را نمی شناختیم ، اعلامیه ای هم آنجا نوشته نشد. تا آنجا که من بیاددارم آنشب اعلامیه ویا حتی خبری از پایان اعتصاب مطبوعات هم در رادیو و تلویزیون پخش نشد. ومن متحیرم که مرحوم سفری، این دوست مبارز وهمرزم چرا دچار این سهوشده است. شاید او به این فرد که از دوستان جبهه ملی وی بوده است چیزی گفته باشد؟ ولی این موضع سندیکا نبوده وانعکاسی خارجی هم نداشته است.   اعلامیه پایان اعتصاب که ذیلا درج میشود ، یک اعلامیه حدودا ٨٠٠ کلمه است وبسیار سنجیده نوشته شده وکلمه به کلمه آن پس از جروبحث تدوین گردیده . چگونه میتوان چنین متنی را در کنار پیاده روخیابان نگاشت؟ اعلامیه پایان اعتصاب را با هم بخوانیم.
               
         
                                              پایان پیروز مندانه اعتصاب مطبوعات ------------ بیانیه شماره١٤

                                                                                                                                              
                   ملت شریف ایران:
                   در این دقایق حساس که هر لحظه آن برای میهن ما سرنوشت ساز است، زحمت کشان مطبوعات بااین آگاهی که سقوط دولت خودکامه نظامی ولغو سانسور مطبوعات تنها و تنها مدیون مبارزات یک پارچه وبی امان ملت است، سپاس بی پایان خودرانثار خون شهدای آزادی می کند که علیه ظلم و فساد واستبداد و اختناق قیام کردند تا قلمزنان با شرف قادر باشنددرکنار مردم ،با نشر آزاد خبرو اندیشه، مبارزه تازه ای را در راهآزادی آغاز کنند .

                 ملت شریف ایران
                  از آغاز تشکیل دولت غاصب نظامی که سراسر حیات سیاهش با قتل وکشتار وتجاوز آشکار به حقوق مردم وتحمیل اعتصاب به مطبوعات همراه بود، چکمه پوشان ستاره بردوش ، چون غلامان حلقه بر گوش در خدمت استبداد بپا خواستند وبا اشغال موسسات مطبوعاتی ، جمعی از نویسندگان و خبرنگاران رازندانی و گروهی را تحت تعقیب قرار دادند، با این تصور واهی که به قدرت سرنیزه اختناق رادر سراسر این مرز وبوم گسترش میدهند. دشمنان آزادی درتمامی مدت حکومت منفور خود سعی کردند با حربه پوسیده دروغ پردازی و شایعه پراکنی وبا تجهیز قلم به مزدان شرف فروخته وآبرو باخته درصف یکپارچه اعتصابیون مطبوعات رخنه کنند. اما کارکنان شرافتمند مطبوعات به اتکای نیروی خلل ناپذیر ملت، تا آخرین لحظه حیات آن حکومت، دست از مبارزه بر نداشتند و به اعتصاب خود به رغم همه ی تظیقات مادی ومعنوی ادامه دادند تا سرانجام قدرت ملت، دشمنان آزادی را به زانو درآورد.
               ملت شریف ایران
                از لحظاتی که قلم اسیر سرنیزه شد، ما سوگند یاد کردیم و شرافت قلم را به وثیقه نهادیم که درحکومت نظامیان به این دلیل که آزادی انسان ها پایمال اسست، دست از کار بکشیم و چنین کردیم.                                                                        اکنون باتوجه به نقش راه گشای مطبوعات در مبارزات ملی، همچنان درکنار شما قرار داریم تا در پناه دست توانای خلق، مقام  الای قلم را به گونه ای که خواست مردم است، پاسداری  کنیم  وبا انعکاس هرچه وسیع تررویدادهای مملکت، جهانیان را به حقائقی که در این مرز وبوم میگذرد واقف سازیم و بازگو کننده راستین نبردی باشیم که ملت در مسیر آن است.
          
   ملت شریف ایران
  خون بهای زنان ومردان شهید ، آزادی قلم را تضمین کردو کارگران ، کارمندان و نویسندگان و خبرنگاران زحمتکش و مبارز با توجه به رسالتی که درپیشگاه ملت دارند، باصراحت اعلام می دارند"
                                   به این اعتبارکه آزادی مطبوعات تامین است،
                                  به این اعتبار که حکومت نظامی حق هیجگونه مداخله ای به استناد مواد ٥ و ٨ قانون به یادگار                                         مانده از روزگار کلنل لیاخوف ندارد.
                                  به این اعتبار که قوه مجریه دیگر در هیچ موردی چون گذشته ، مطبوعات را به انجام خواست های
                                  خلاف قانون وضد مردمی مجبور نمی کند  .
                                  به این اعتبار که تنها مرجع رسیدگی به جرم های مطبوعاتی قوه قضائیه است:

           قلم ها را باردیگر به چرخش در می آورند        

و کارکنان مطبوعات امیدوارند ، مسئولان مملکتی درهر رده ومقامی که هستند به خاطر بسپارند که تنها منشا بدبختی ها در جامعه، ظلم وجور ناشی از پایمال کردن آزادی مردم از سوی حکومت است. به خاطر بسپارند که در طول تاریخ همواره استبداد را قیام مردم از پای در آورده است . به خاطر بسپارند که ستمگران همواره خود از جمله کسانی هستند که در شعله های آتش بیدادگری می سوزند ونابود می شوند. به خاطر بسپارند که در نبرد بین سر نیزه وقلم، پیروزی از آن قلم است . چه اراده های پولادین مدافعان حق و عدالت همواره حافظ و نگهبان قلم های آزاد است. چونان که در نبرد ما این واقعیت یک بار دیگر به اثبات رسید.

               ملت شریف ایران
               اینک زحمتکشان مطبوعات انجام وظیفه مقدسی را که حمایت های بی دریغ مادی ومعنوی فرد فرد شیفتگان آزادی بار آن را سنگین تر کرده است ، آغاز می کنند با این تاکید که درشرایط جدید ودر موقعیتی که مبارزات ملت علیه استبداد منجر به سقوط دولت نظامی و فرار خودکامگان از صحنه سیاست میهن ما شده است، دیگر کمترین نشانه ای از تجاوز حکومت به حقوق حقه مطبوعات مشهود نگردد وشیوه های ضد انسانی گذشته ، درپناه قدرت ملت هرگز علیه مطبوعات به کار برده نشود.             هیات مدبره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در شرایط تازه ای که فراهم شده و پشتوانه آن حمایت ملت است با درود فراوان به کارگران و کارمندان وقلم زنان اعتصابی مطبوعات ، از آنان میخواهد که کارهای خود را از سرگیرند.
             هیات مدیره سندیکای نویسندگان وخبرنگا ران مطبوعات سپاس بی حد خودرا به کارگران وکارمندان با شرفی تقدیم میدارد که در واحدهای مطبوعاتی تمامی مضیقه های مادی ومعنوی را تحمل کردند تا اعتصاب برحق مطبوعات علیه سانسور و اختناق این چنین پرثمر باشد.
هیات مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات به پاس حمایت های بی دریغ پیشوایان عالیقدر مذهبی، سیاسی واجتماعی که یاران اعتصابی را راهنما بودندو به نشانه ابراز وفاداری به اراده توانای ملت ، اعلام میدارد که اعتصابیون مطبوعات هرگاه کوچکترین اثری از دخالت و تجاوز حکومت به آزادی قلم که از اجزای  حقوق طبیعی ملت است ، مشاهده کنند بی درنگ با استفاده از همه امکانات و شیوه های مبارزه ، فریاد اعتراض خودرا به گوش جهانیان میرساند. زحمت کشان مطبوعات تجدید عهد می کنند در این لحظات تاریخ ساز از نبردی که ملت در مسیر آن است، تحت هیچ شرایطی قلم را جز در خدمت خلق به کار نگیرند ودر کنار ملت درسنگر مطبوعات با سلاح قلم در راه حقانیت ملت تا پیروزی نهائی مبارزه کنند و براین تعهد شرافت انسانی خود را وثیقه می گذارند.
                     چمعه ١٥ دیماه ١٣٥٧
        هیات مدیره سندیکای نویسندگان وخبرنگاران مطبوعات
محمد علی سفری-  محمد خوانساری-  بحرالدین مهین تاش- جلیل خوشخو-  هرمز مالکی- جواد طالعی 

..............................................................................................................................................

               بیانیه پایان اعتصاب را ملاحظه کردید. آیا این بیانیه ایست که که درکنار کوچه ای از یک خیابان اصلی نوشته شودوما آنرا همان جا امضاکنیم وآقای سفری پخش  کنند!!!!!!.         

           واگر بیانیه پایان اعتصاب را همان شب انتشار داده اند چرا روزنامه های آیندگان وپیغام امروز که روزنامه صبح بودند واز نظر خبری با دوروزنامه عصر در رقابت  ، صبح شنبه منتشرنشدند ونخستین شماره آنها پس از پایان اعتصاب روز یکشنبه  هفدهم دی ماه انتشار یافت. فقط بیک دلیل وآنهم اینکه بیانیه پایان اعتصاب بزرگ ، باوجود تصویب در اواخر شامگاه جمعه ١٥دیماه، همانطور که در "یاداشت های پراکنده " روایت کرده ام  پیش از ظهر شنبه شانزدهم دی ماه انتشار یافت. جلسه برسی و تدوین وتنقیح این بیانیه یکی از پرمناقشه ترین جلسات هیات مدیره سندیکا بود . برای هر کلمه حساسیت های گروهی وجودداشت . توفیق ما دراین بود که بیانیه چنان تنظیم یافت که بوئی از ادبیات مارکسیستی از آن به مشام نرسد وهرچه تعظیم وتکریم است، نثار ملت شود ونه گروه های سیاسی و مذهبی . 
                    
              به خاطرات روانشاد سفری برگردیم وروایت غیر واقعی اورا درمورد چگونگی دریافت پیام ایه الله خمینی از آقای مهدیان مرور کنیم. محمدعلی سفری در صفحه ٢٢٧ چلد چهارم قلم وسیاست پس از شرحی از شوروشوق دراولین روز بازگشائی کیهان واطلاعات اضافه کرده است:( حدود ساعت یازده صبح بود که مهدیان نیز به دیدار ما در اطلاعات آمدوپس ازشادباش به اعضا تحریریه، در اتاق کار نویسنده حضور یافت. کادر تحریریه با مهدیان که همسایه موسسه اطلاعات نیز بودومغازه اش جنب درب شیشه ای روزنامه اطلاعات قرار داشت ، بخاطرآن که رابط بین گروه فعال طرفداران ایه الله العظمی خمینی در تهران با مطبوعات بود وبیانیه ها واعلامیه ها وخبر هارادر اختیار مطبوعات قرار می داد وبا نویسنده نیز از زمان دکتر مصدق آشنائی داشت، اکثرا چه قبل و جه بعد از اعتصاب ٦١ روزه ، روزها همدیگر را میدیدیم وغالبا هم درسلف سرویس روزنامه اطلاعات ضمن بحث وگفتگو صرف نهار میکردیم. در آن روز شنبه  ١٦دیماه، ، ضمن صحبت درباره پایان اعتصاب جریان دیدار روز قبل هیات مدیره رابا دکتر بختیارباوی درمیان گذاشتم. مهدیان گفت آیا حالا این تصور پیدا نمی شودکه پایان اعتصاب شمادلیل موافقت با دولت بختیار است؟ گفتم اولا ما درتمام بیانیه ها اعلام کرده ایم سقوط دولت ازهاری همزمان باپایان اعتصاب است. چون این دولت نظامی بود که بابرقراری سانسور واشغال نظامی واحد های مطبوعاتی، مانع کار ما بود . .....الی آخر. وپس از چند سطر مهدیان میگوید "برای شماامروز که شماره اول بعد از اعتصاب است، خبربسیار مهمی  خواهم آورد. بنابراین جای آنرا در صفحه اول خالی بگذارید." سفری اضافه می کند ( گفتم با توجه به حجم کار هرچه زودتر خبر را برسانید. اورفت وحدود یک ساعت ونیم بعد بازگشت و پیام حضرت امام خمینی به مطبوعات را دراختیار ما قرار دادکه در روزنامه های آنروز چاپ شد.)
             نگاه دقیق به این نوشته انحرافی بودن آن را نشان میدهد . چرا سفری به مذاکرات مشابه نیمه شب جمعه که پس از تصویب بیانیه پایان اعتصاب توسط هیات مدیره سندیکا در حضور اینجانب با آقای مهدیان صورت داد اشاره نمیکند، نمی دانم ؟ بهرحال دبیر سندیکا برای مقابله با جوی که قبلا به آن اشاره کردم به مسئولیت سندیکائی خود عمل کرده است ، چه شب قبل باشد وچه صبح ١٦ دی. ولی حقیقت آن است مذاکرات آقای سفری با آقای مهدیان نیمه شب جمعه صورت پذیرفت. اگر روایت ایشان ملاک باشد ، بیانیه ایه الله خمینی حوالی ساعت دوبعد از ظهر شنبه به روزنامه اطلاعات رسیده است، درحالیکه اقای مهدیان قبل از ساعت ده صبح پیام ایه الله را تلفنی در اختیار اینجانب قرار داده بود واین بدین معنی است که پیام ایشان درطول شب آماده شده و توسط نزدیکان بلا فصل ایشان کنترل  و تصویب شده بوده است. بخصوص اینکه حدود ساعت یازده آنروزشخصا با مرحوم سفری تلفنی صحبت کردم تا مطمئن شوم که پیام در اختیار اطلاعات قرار گرفته است وسفری دریافت پیام را صریحا تائید کرد. من نمیخواهم در مورد چرائی کتمان آقای سفری به تفصیل وبا صراحت بیشتر واردشوم فقط متذکر میشوم پس از انتشار بیانیه پایان اعتصاب که از تصویب هیات مدیره سندیکا گذشته بود وانتشار بیانیه آیه الله خمینی مبنی بر تائید پایان اعتصاب ،( که تنها تائیدیه ای بود که خود ایشان مستقیما و با امضا شخصی در مورد یک اعتصاب مشخص انتشار دادند) ، گروهی از هواداران مطبوعاتی دکتربختیارو بعضی از نیروهای افراطی مارکسیست همجون روانشاد رضا مرزبان به همزمانی انتشا راین دوبیانیه انتقاداتی داشتند که در خاطرات رضا مرزبان از نحوه فراروی درسالهای بعد تحت عنوان" سی سال کابوس سهمگین" مندرج در کتاب گریز ناگزیر اشاراتی به آن وجود دارد ومن به پاس حفظ حرمت این پیشکسوت سندیکائی از ورود به مطالب ایشان اجتناب میورزم.      
                                                                              پایان


،